روشهای تامین مالی برای ایدهها
بسیاری از کارآفرینانی که به دنبال راهاندازی یک کسبوکار هستند، در انتخاب بهترین منبع جذب سرمایه و تامین مالی با مشکلاتی روبهرو هستند. روشهای تامین مالی بر اساس طول عمر و اندازۀ شرکت میتواند متغییر باشد. حال آنکه معمولا استارتآپها و SMEها بیشتر از سایرین در جذب سرمایه با چالشهایی همراهند.
اولین مرحله از تامین سرمایه مورد نیاز یک استارتآپ یا SME برای راهاندازی، مرحله کاشت ایده است. در این مرحله صاحب ایده نیازمند سرمایه اولیه جهت خلق و رشد ایدهاش است. استارتآپها جهت عملیاتی نمودن برنامههای تجاری خود، معمولا به دلیل نداشتن داراییهای مشهود یا اعتبار کافی و همچنین ناشناخته بودنشان، از بانکها نمیتوانند وام بگیرند. بنابراین صاحبان ایده باید به دنبال سرمایهگذاران جسوری باشند که حاضرند از کسبوکارهای نوپا در بلندمدت حمایت مالی کنند. این سرمایهگذاران باید به آنها در زمینههای مختلف مدیریت، بازاریابی، حسابداری، فناوری، طراحی محصول، مسائل حقوقی و ... مشاوره بدهند.
در مرحلۀ کاشت ایده، صاحبان ایده و استارتآپها میتوانند سرمایۀ مورد نظر خود را از طریق پسانداز شخصی، دوستان و اعضای خانواده و پلتفرمهای تامین مالی جمعی جمعآوری نمایند.
SME چیست؟
SME به کسبوکارهایی گفته میشود که تعداد کارکنان آن کمتر از حد معینی است. این تعداد در میان کشورهای مختلف، متفاوت است. طبق تعریف اتحادیه اروپا، حداکثر 250 کارمند. برخی از کشورها این حد را 200 کارمند تعیین میکنند. و برخی مانند ایالات متحده شرکتهایی با کمتر از 500 کارمند را به عنوان SME میدانند.
در برخی کشورها، دارایی مالی نیز به عنوان یکی از شاخصهای تعریف SMEها در نظر گرفته میشود. در تعریف جدید اتحادیه اروپا در ژانویه 2005، گردش مالی شرکتهای متوسط (50-249 کارمند) نباید بیش از 50 میلیون یورو باشد و شرکتهای کوچک (10-49 کارمند) نباید از 10 میلیون دلار تجاوز کنند. این حد برای شرکتهایی با کمتر از 10 کارمند کمتر از 2 میلیون دلار است.
در برخی منابع به SMEها،MSME نیز گفته میشود.
SMEها با استارتآپها چه تفاوتی دارد؟
یکی از اشتباههای متداول این است که خیلیها، استارتآپها و SMEها را مترادف میدانند. در حالی که این دو مفهومی یکسان نیستند. استیو بلانک -کارآفرین افسانهای سیلیکون ولی- میگوید که استارتآپ یک سازمان موقت و ناپایدار است که به منظور جستجو و درک یک مدل کسبوکار (قابلتکرار و مقیاسپذیر) راهاندازی شده، در حالی که SME، سازمان شکل گرفته و ساختاریافتهای است که ارزش و خدمتی که ارائه میدهد برای مشتریان شناخته شده است. این دو مفهموم همچنین در هدف، عملکرد و نوع بودجه با هم تفاوت دارند.
استارتآپها، نسبتا به دنبال بازارهای جدید با هدف کشف یک ایده یا یک محصول جدید (عمدتا تکنولوژی) به مشتریان هستند که ممکن است با استقبال روبهرو شود یا شکست بخورد. این در حالی است که SMEها محصولها و خدمات شناخته شده را به بازارهای عمدتا محلی و کوچک ارائه میدهند.
استارتآپها همواره تلاش میکنند تا بخشهای مختلفی از کسبوکار را که برای آنها توسعه عملیاتی فراهم میکند، رشد و گسترش دهند. به همین دلیل ساختار و کاربری آنها ممکن است در طول زمان تغییر کند. برعکس آستارتآپها، SMEها در طول عمر خود ساختار سازمانی و عملیاتی خود را حفظ میکنند.
پساندازشخصی، اولین راه تامین مالی
معمولا اولین راهی که برای تامین مالی پروژهها به ذهنمان میرسد، دست کردن در جیب خودمان است. در صورتی که پولمان کافی نباشد به سراغ خانواده و دوستان خود میرویم. بعد از ناامید شدن از این دو راه است که ممکن است به فکر روشهای دیگری بیافتیم که پر دردسرتر است. یا دست کم تصور میکنیم دردسر بیشتری دارد.
استفاده از پسانداز شخصی از ابتداییترین و بدیهیترین روشهای تامین مالی است و صاحب ایده از سرمایۀ خود برای راهاندازی کسبوکار خود استفاده میکند.
مزایای آن:
1. فرد نسبت به کسبوکار خود کنترل کامل دارد و میتواند آزادانه در ارتباط با نحوۀ هزینهکردن تصمیمگیری کند.
2. حس رضایت فردی از صرف هزینه برای کسبوکار شخصی
معایب آن:
1. در صورتی که کسبوکار شکست بخورد، فرد تمام سرمایه خود را از دست خواهد داد.
2. این احتمال وجود دارد که صاحب ایده سایر فرصتهای جذب سرمایه و سرمایهگذاران را از دست بدهد.
گام بعدی، پسانداز دوستان و خانواده
در ادامه معمولا صاحب ایده از دوستان، خانواده یا همکاران خود برای کمک به راهاندازی کسبوکار و جذب سرمایه کمک میگیرد. این نوع روش تامین مالی، به جای ارزیابی طرح کسبوکار، بیشتر به رابطۀ فرد با اطرافیان خود بستگی دارد. هدف از این نوع جذب سرمایه، کمک به شروع کسبوکار و رسیدن به نقطهای است که کارآفرین بتواند به دنبال و دریافت سایر انواع بودجه باشد.
مزایای آن:
1. فرآیند تامین مالی سریعتر و روشهای پرداخت انعطافپذیرتر است.
معایب آن:
1. دوستان و اعضای خانواده بدون ارزیابی امکانپذیری و سودآوری طرح و ایده کسبوکار، سرمایه را در اختیار فرد قرار میدهند؛ چون معمولا تخصص کافی جهت انجام این کار را ندارند.
2. در صورت شکست ایده، به غیر از سرمایۀ مادی، مهمترین سرمایۀ معنوی فرد که ارتباطات او با دوستان و آشنایان است نیز به خطر میافتد. به همین خاطر فرصت برای جبران آن شکست مالی سختتر میشود.
از جمع کمک بگیرید!
یکی از روشهای تامین مالی پروژه که به ویژه در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از محصولات جدید دنیای فنآوری به کمک این روش ایجاد شده، روش تامین مالی جمعی است. در این روش پلتفرمهای اینترنتی سرمایههای کوچک و بزرگ را به سمت پروژههایی که به یک شکلی خیرش به جامعه میرسد، جمعآوری و هدایت میکنند. پروژههایی که گسترهاش ممکن است از همسایگی ما شروع شود و تا پهنه بزرگی از سرزمینمان را در بر بگیرد. در این روش ممکن است ایده شما یک کار نیکوکارانه و خیریه باشد و یا تولید محصولی تجاری یا فرهنگی که خیرش در ابتدا به شما و بعدتر به جامعه میرسد.
در این قسمت از انواع روشهای تامین مالی، پس از آشنایی با مزایا و معایب تامین منابع از طریق پسانداز شخصی و نیز خانواده و دوستان که در قسمت دوم به سراغش رفته بودیم، به سراغ آشنایی با روش تامین مالی جمعی رفتهایم.
تامین مالی جمعی، سومین گام
تامین مالی جمعی یا کراودفاندینگ (Crowdfunding)، یک روش جمعآوری سرمایه یا کمکهای کوچک مالی است که از طریق یک پلتفرم آنلاین، برای حمایت مالی از یک ایده، پروژه یا کسبوکار مشخص انجام میشود.
تامین مالی جمعی برای چه پروژههایی است؟
تامین مالی جمعی یک روش جمعآوری سرمایه یا کمکهای کوچک مالی است که از طریق یک پلتفرم آنلاین، برای حمایت مالی از یک ایده، پروژه یا کسبوکار مشخص صورت میگیرد. جذب سرمایه مردمی شامل طیف مختلفی از فعالیتها از جمله امدادرسانی به حادثه دیدگان، روزنامهنگاری، شهروندی، حمایت هنرمندان از سمت طرفداران، کمپینهای سیاسی، بودجه راهاندازی استارتآپها، تولید آثار بصری، توسعه نرمافزارهای متنباز، توسعه اختراعات، تحقیقات علمی و پروژههای شهری است.
تامین مالی از کجا شروع شد؟
تامین مالی جمعی یکی از روندهای محبوب روز دنیا است که با ظهور پلتفرمهایی نظیر کیکاستارتر و زوپا در اواسط سال 2000 رشد چشمگیری داشت. با این حال، تاریخچۀ این موضوع احتمالا به سال 1700 برمیگردد. زمانی که جاناتان سوییفت صندوق وام ایرلندی را برای ارائۀ یارانه به خانوادههای کم درآمد ایرلند تاسیس کرد. این نخستین فرم ثبت شدۀ یارانه نقدی بود که برای ارائه خدمات مالی به افرادی که درآمد کم داشته و دسترسی به خدمات بانکداری سنتی نداشتند، ایجاد شد. اما قدیمیترین پروژه انجام شده در این حوزه در مقیاس وسیعتر به سال 1885 جهت ساخت مجسمه آزادی باز میگردد. در این ﺳﺎل کمیتۀ ﺳﺎﺧﺖ مجسمۀ آزادی اﻋﻼم کرد بودجه ﺳﺎﺧﺖ مجسمه آزادی ﺑﻪ اﺗﻤﺎم رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. در آن زمان دولت تمایلی به صرف بودجه بیشتر برای این پروژه نداشت. به همین خاطر ﺟﻮزف ﭘﻮﻟﯿﺘﺰر[9]، ﻧﺎﺷﺮ مشهور روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﯿﻮﯾﻮرک از ﻣﺮدم آمریکا ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮای اهدای کمکهای ﻣﺎﻟﯽ جهت اداﻣﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺠﺴﻤﻪ آزادی ﺑﻪ ﭘﺎی کیوسکهای اﯾﻦ روزﻧﺎﻣﻪ ﺑﺮوﻧﺪ. ﭘﻮﻟﯿﺘﺰر ﺑﯿﺶ از 100،000 دﻻر در ﻋﺮض پنج ﻣﺎه ﺗﻮﺳﻂ ﺑﯿﺶ از 160،000 ﻧﻔﺮ، کمکهای ﻣﺮدﻣﯽ درﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮد که حجم قابل توجه آن دارای ارزش 1 ﯾﺎ کمتر از 1 دﻻر ﺑﻮدﻧﺪ. اﯾﻦ پروژه از ﻗﺪﯾﻤﯽﺗﺮﯾﻦ ﺟﺬب ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻣﺮدﻣﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪه در ﺗﺎرﯾﺦ اﺳﺖ.
مزایای آن:
1. مهمترین مزیت این روش برای صاحبان ایده، دسترسی آسان و بدون واسطه به سرمایهگذاران، حامیان و وامدهندگان است.
2. در مدلهای مبتنی بر پاداش و اهدا، صاحبان ایده نیازی به بازپرداخت سرمایۀ جمعآوری شده ندارند و با کمترین ریسک و هزینه، سرمایۀ مورد نیاز خود را تامین میکنند.
3. از طریق پلتفرمهای تامین مالی جمعی، صاحبان ایده قبل از راهاندازی کسبوکار یا محصولات نوآورانه، مشتریان بالقوه را آگاه و جذب مینمایند. به نوعی برای محصولی که در آینده تولید خواهد شد، در این روش پیشاپیش تبلیغ میشود.
4. در مدلهای مبتنی بر وامدهی، معمولا نرخهای پیشنهادی برای وامها کمتر از بانکها بوده و پیچیدگیهای اعتباری کمتر است. (اگرچه در بیشتر موارد، اعتبار وامگیرندگان مورد بررسی قرار میگیرد، اما کمبود اعتبار به معنی از دست دادن فرصتهای تامین سرمایه نیست، بلکه به معنای نرخ بالاتر بهره پیشنهادی خواهد بود.)
5. برای وامدهندگان نیز به دلیل مدل تسهیم ریسک در بین مجموعهای از وامدهندگان، در صورت عدم بازپرداخت وام، وامدهندگان مبلغ ناچیزی متحمل ضرر میشوند.
معایب:
1. نیازمند زمان جهت به حد نصاب رسیدن حامیان به ویژه در پروژههای بزرگ است.
سرمایهگذارای که فرشته است!
سرمایهگذار فرشته که به آن فرشتۀ کسبوکار، سرمایهگذار غیررسمی، بنیانگذار فرشته، سرمایهگذار خصوصی یا سرمایهگذار دانه نیز گفته میشود، فرد ثروتمندی است که سرمایۀ لازم جهت شروع یک کسبوکار را معمولا در ازای سهام یا حقوق مالکیت، فراهم میکند.
سرمایهگذاری روی استارتآپها به جای پروژههای بزرگ
سرمایهگذاران فرشته، به جای منفعتجویی از بازار سرمایهای مانند سهام، ترجیح میدهند روی استارتاپها سرمایهگذاری کنند. چرا که ممکن است منافع سرشاری از محل سرمایهگذاری انجام شده به دست آورند و به همین دلیل هم دست به یک سرمایهگذاری مخاطرهآمیز میزنند. مقدار تامین مالی در این مرحله بسیار کم است و تامین مالی صورت گرفته، تنها جهت توسعه دادن ایده تا نقطهای است که طرح کسبوکاری معقول ایجاد شود.
برجستهترین سرمایهگذار فرشته
احتمالا برجستهترین نمونه از این نوع تامین مالی، سرمایهگذاری صورت گرفته بر روی پروژۀ گوگل باشد. گوگل به عنوان یک پروژه تحقیقاتی در سال 1995 توسط لَری پِیج و دوستش سِرگی برین، دانشجویان دکترای دانشگاه استنفورد آغاز شد. این دو، پروژه تحقیقاتی خود را به بزرگترین موتور جستجوی دنیا مبدل کردند.
مزایا:
1. سرمایهگذاران فرشته به دلیل تجارب ارزشمندی که در صنعت دارند، مشاوران و راهنمایان ارزشمندی به شمار میروند.
معایب:
1. در این روش صاحبان ایده تا حدی کنترل کسبوکار خود را از دست میدهند، چون سرمایهگذاران فرشته در تصمیمگیریها تا حدی سهیم هستند.
حالا وقت خطر کردن است!
زمانی که سرمایهگذاری فرشتهها روی استارتاپها به ثمر رسید، نوبت به سرمایهگذاران ریسکپذیر میرسد که مسیر را برای ورود کسبوکارهای نوپا به بازار هموار کنند. در این مرحله، استارتاپ دارای درآمد است. فرشتهها حلقه میانی سرمایهگذاری در مرحله آغازین و سرمایهگذاری ریسکپذیر در مراحل بعد هستند.
تفاوت سرمایهگذار ریسکپذیر با سرمایهگذار فرشته این است که سرمایهگذاران فرشته، به طور معمول دارای شبکه غیررسمی از سهامداران حقیقی هستند. این سرمایهگذاران به صورت شخصی و تنها با رویکرد حمایتی از استارتاپها وارد عمل شده و از آنان حمایت میکنند. همچنین این گروه مقدار سرمایه مورد حمایتشان کمتر از سرمایهگذاران خطرپذیر است.
اما تامین مالی صورت گرفته در مرحله سرمایهگذاری خطرپذیر معمولا به منظور راهاندازی تولید محصول، در مقیاس تجاری صورت میگیرد و حداقل یک عضو هیئت مدیره شرکت، از طرف سرمایهگذار خطرپذیر انتخاب میشود.
سرمایهگذاران خطرپذیر
سرمایهگذاری جسورانه یا مخاطرهپذیر، از آن جهت که به تجاریسازی طرحها، ایدهها و برنامههای کسبوکار کمک میکند و در خدمت طرحها و ایدههایی قرار میگیرد که تاکنون در بازار مورد آزمون مشتری قرار نگرفتهاند، مخاطرهپذیر یا جسورانه نامیده میشود.
ریسک دو مرحلهای
در برخی منابع، این مدل تامین مالی را بر اساس مرحلهای که استارتاپ در آن قرار دارد، به دو تا چهار بخش کوچکتر تقسیم میکنند، در این متن، به مدل دو بخشی استناد شده که دو بخش دیگر را نیز شامل میشود.
سرمایهگذاری خطرپذیر در مرحلۀ اولیه: در این مرحله انتظار میرود استارتاپ محصولی بقاپذیر داشته باشد که مرحلۀ آزمایشی را رد کرده است. هدف استارتاپ این است که با محصول خود در بازار ماندگار شود.
سرمایهگذاری خطرپذیر در مرحله رشد: در این مرحله استارتاپ احتمالا به سود و یا حداقل به نقطه سربهسر رسیده است و بقای محصول از نظر تجاری تضمین شده است. مدیریت نقدینگی سازمان بسیار حائز اهمیت است و تامین مالی در این مرحله با این هدف صورت میگیرد که شرکت بتواند چالش نقدینگی را به خوبی مدیریت کند. فروش به سرعت در حال رشد و حسابهای دریافتی رو به افزایش است، اما دریافتیها هنوز به جریانات نقدی کافی و پایدار تبدیل نشده است. استارتاپ در این مرحله احتمالا به سرمایۀ در گردش بیشتری نیاز دارد، چرا که بر روی توسعه و فروش محصول متمرکز شده و از طرف دیگر، با حجم قابل توجهی از حسابهای دریافتی وصول نشده روبهرو است. در این مرحله، شرکت توانسته بخشی از اهداف فروش خود را محقق کند.
مزایا:
1. سرمایهگذاران خطرپذیر نه تنها تامین مالی میکنند، بلکه میتوانند تخصص و تجربیات خود را در جهت کمک به توسعه کسبوکار ارائه دهند.
2. تامین مالی سرمایهگذارن خطرپذیر اعتبار زود هنگامی برای کسبوکارها به ارمغان میآورد و دربهای جدیدی را به سوی شبکۀ گستردۀ افراد مهم مانند سایر سرمایهگذاران و شرکای تجاری آینده باز میکند.
معایب:
1. حجم بالای تامین مالی توسط سرمایهگذار خطرپذیر، باعث میشود که بخش بزرگی از کسبوکار به آنان واگذار شود.
سرمایهگذاران بدهی:
سرمایهگذاران قرضه افرادی هستند که سرمایۀ خود را در ازای نرخ بازپرداخت ثابتی در اختیار صاحبان ایده و شرکتها قرار میدهند. آنها سرمایۀ خود را با یک نرخ بهرۀ خاص و در زمان مشخصی به صاحبان کسبوکار وام میدهند. این سرمایهگذاران در قبال تامین مالی، نه سهامی دریافت میکنند و نه در سود ایده شریک میشوند. صاحبان ایده فارغ از سود و ضرر ایدهشان باید بهرهای را که مشخص شده، به سرمایهگذاران قرضه یا بدهی، پرداخت کنند.
در برخی موارد، شرکتها در قالب اوراق بدهی به سراغ سرمایهگذاران بدهی میروند و جذب سرمایه میکنند. در این موارد سرمایهگذاران با خرید این اوراق، از شرکت طلبکار میشوند و شرکت ما بهازای بدهیاش به سرمایهگذاران باید سود ثابتی به آنها پرداخت کند.
مزایا:
1. مالکیت کسبوکار در اختیار صاحب آن باقی خواهد ماند.
2. این نوع تامین مالی برای صاحبان ایده، معمولا کم هزینه و کم ریسک است.
3. بهرهای که در قبال سرمایه، به سرمایهگذاران پرداخت میشود، تحت عنوان مالیات محاسبه میشود.
معایب:
1. در صورت موفقیت یا شکست شرکت، صاحب کسبوکار موظف به بازپرداخت وام به همراه سود تضمین شده آن است.
سرمایهگذران سهام:
سرمایهگذاران سهام، افرادی هستند که سرمایۀ خود را در ازای سهیم شدن در سهام و سود، در اختیار صاحبان کسبوکار قرار میدهند. تامین مالی از طریق سرمایهگذاران سهام از گرانترین انواع تامین مالی هستند. به طور معمول، سرمایهگذاران سهام هیچ تضمینی از بازگشت سرمایۀ خود ندارند و ممکن است پول خود را از دست بدهند.
این سرمایهگذاران اغلب مزایای خاصی را برای خود در نظر میگیرند تا خطر سرمایهگذاری خود را جبران کنند. برای مثال، سرمایهگذار میتواند در قرارداد قید نماید که سرمایۀ اولیه او بعد از مدت زمان خاص (مثلا 3 سال) به او بازگردانده شود. شرایط قرارداد توسط مالک شرکت و سرمایهگذار مشخص میشود و کاملا به طرفین وابسته است.
مزایا:
1. نیاز به بازپرداخت سرمایه جذب شده نیست.
2. ریسک و مسئولیتهای کسبوکار میان مالک کسبوکار و سرمایهگذاران توزیع میشود.
معایب:
1. سهمی از مالکیت کسبوکار در قالب سهام به سرمایهگذاران واگذار میشود.
2. معمولا سرمایهگذاران در این مدل به داشتن سمتهای مدیریتی اصرار دارند و در این حالت صاحبان کسبوکار آزادی کامل برای تصمیمگیری نخواهند داشت.
3. بخشی از سود شرکت، متعلق به سرمایهگذاران سهام خواهد بود.
بانک وارد میشود
وامهای بانکی یکی از منابع شناخته شده و اصلی تامین مالی برای بسیاری از استارتاپها است. این روش به نسبت روشهای تامین مالی دیگر، قدمت زیادی دارد. نه تنها استارتاپهای چند سال اخیر حوزۀ فناوری، بلکه بسیاری از کارخانهها، پروژههای عمرانی و کشاورزی و ... نیز در دهههای گذشته، به همین روش تامین مالی شدهاند.
مزایا:
1. بسته به نیاز استارتاپها گزینههای مختلفی وجود دارد. میتوان از انواع وامهایی که بانکها پرداخت میکنند نوعی از وام را انتخاب کرد که به نیازهای کسبوکار بیشتر قرابت دارد.
2. کنترل کسبوکار در اختیار مالک کسبوکار باقی میماند و نیازی نیست بابت دریافت سرمایه، کسی که سرمایهگذار معرفی میکند را به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره شرکت منصوب کند. حالتی که در برخی روشهای سرمایهگذاری مثل سرمایهگذار خطرپذیر اتفاق میافتد.
معایب:
1. نیازمند ارائۀ مستندات مختلف و بیشمار است. فرآیند اداری آن نیز زمانبر بوده و ممکن است ماهها از زمانی که انتظار داشتید بیشتر طول بکشد.
2. نیازمند یک دید کامل و همهجانبه نسبت به گزینههای مختلف است. در غیر این صورت ممکن است در نهایت به کسبوکار صدمه بزند.
3. در صورت موفقیت یا شکست شرکت، صاحب کسبوکار موظف به بازپرداخت وام به همراه بهره تعهد شده آن است. عملا بانک در ریسک ایده و کسبوکار شما شریک نشده و تنها صاحب سرمایه خود و بهره آن است.
سرمایهگذاران میانه، آخرین گامِ پیش از ورود به بورس:
تامین مالی میانه، ترکیبی از تامین مالی قرضه و سهام است. سرمایهگذاران میانه در معرض خطر بیشتری نسبت به ارائهدهندگان قرضه هستند. آنها ادعای کمتری نسبت به داراییهای شرکت دارند. اما انتظار دارند از بازدهی بیشتری بهرهمند شوند. این مرحله، مرحلهای است که شرکت به یک بلوغ نسبی رسیده و تقریبا آخرین مرحله و پیش از آن است که شرکت وارد بورس شود. تیم مدیریتی شکل گرفته و شرکت در تلاش است، مدیریت جریانات نقدی را بهبود بخشد. تامین مالی در این مرحله به منظور بازخرید سهام سرمایهگذاران قبلی و پرداخت هزینههای دیگری که پیش از ورود به بورس نیاز است، صورت میگیرد.
مزایا:
1. با وجود اینکه صاحب کسبوکار برخی از استقلال را از دست میدهد، به ندرت کنترل کامل شرکت واگذار میشود. به این معنی که تا زمانی که شرکت سودآور باشد، سرمایهگذاران میانه علاقهای به دخالت در امور شرکت ندارند.
2. معمولا شرایط بازپرداخت، نرخ بهره و مدت بازپرداخت در این روش منعطفتر است.
3. مدت بازپرداخت در این روش، معمولا بلندمدتتر است. بر خلاف وامدهندگان معمولی که نیاز به بازپرداخت وجوه قرض گرفته شده در مدت کوتاهی (دو یا سه ساله) دارند، شرکتهای تامین مالی میانه به شرکتها تا زمان تحقق شرایط تعهد شده در قرارداد زمان میدهند. به بیان دیگر رابطۀ میان سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار بلندمدتتر است.
4. وامدهندگان میانه میتوانند کمکهای استراتژیک ارزشمندی را ارائه دهند.
معایب:
1. نرخ بهرۀ این نوع وام و تامین مالی نسبتا بالا است. بنابراین جذب سرمایه، پر هزینه خواهد بود.
2. تامین مالی میانه روندی دشوار و طولانی است و در بیشتر موارد حداقل سه ماه طول میکشد.