حوالی اولین مجلۀ چاپی در ایران است که برای تامین مالی بخشی از هزینههای خود به سراغ تامین مالی جمعی یا کراودفاندینگ رفته.
پویش پیش خرید شمارۀ اول این مجله در اسفندماه سال 97 در سامانۀ تامین مالی جمعی راتا، در عرض دوازده روز موفق به جذب سیزده میلیون تومان سرمایه شد. کمپین کراودفاندینگ شمارۀ دوم این مجله نیز با همراهی 180 نفر توانست بیش از پانزده میلیون تومان سرمایه جذب کند. کمپین شمارۀ دوم، دو ماه در سایت راتا فعال بود اما در 48 ساعت پایانی کمپین نزدیک به 90 نفر از این کمپین حمایت کردند.
حوالی که رسالت خود را حرف زدن از «ما و فضای اطرافمان» تعریف کرده، هر شماره به سراغ یک «فضا» میرود. فضای اطراف میتواند شهر، خانه یا مقیاسهای کوچکتر و بزرگتر از اینها باشد. در هر شمارۀ حوالی، یک فضا مثل ترمینال، ورزشگاه، پل و ... محوریت دارد و تمام محتواها، حولِ همان عنصر فضایی تولید می شوند. موضوع شمارۀ اول این مجله «ترمینال» بود و موضوع شمارۀ دوم، «قبرستان». تمامی متنها و عکسهای شمارۀ دوم حوالی میخواهند بگویند که در اطراف قبرستان چه میگذرد؟
کمپین کراودفاندینگ حوالی قبرستان در راتا با مبلغ هدف 15 میلیون تومان تعریف شده بود و صاحبان این کمپین توانستند بیشتر از مبلغ تعیین شده، منابع را جذب خود کنند. این کمپین کراودفاندینگ که از نوع «پاداش» تعریف شده بود، هشت بستۀ پاداش برای همراهان خود در نظر داشت. این بار بر خلاف کمپین شمارۀ یک، بستهای که ارسال آن برای گردانندگان مجله هزینۀ زیادی داشته باشد در نظر گرفته نشد. این بستهها به ترتیب از کمترین تا بیشترین شامل پیشخرید:
1. یک نسخۀ الکترونیکی از مجله
2. یک نسخۀ چاپی از مجله و تحویل در دفتر مجله
3. یک نسخۀ چاپی از مجله و ارسال به درب منزل به همراه کاغذ کادوی پارچهای گوشه
4. ارسال یک نسخه از شمارۀ دو مجله به همراه شمارۀ یک مجله (حوالی ترمینال) و کاغذ کادوی پارچهای گوشه به درب منزل
5. خرید یک نسخه از مجله به همراه کارت پستال، دفترچه و ... (بستۀ حمایت ویژه از مجله)
6. خرید پنجاه نسخه از مجله که خریدار این بسته، اسمش به عنون حامی مالی در مجله درج میشد
7. خرید بستۀ آگهی دو رنگ مجله (درجه آگهی دو رنگ در صفحات داخلی مجله)
8. خرید بستۀ درج لوگو که در صورت خرید این بسته، لوگوی شرکت یا موسسۀ حامی برای شش شماره در پشت جلد مجلۀ حوالی در کنار لوگوی سایر شرکتها و موسسههای حامیان فرهنگ، درج میشد.
گردانندگان این مجله، بعد از موفقیتِ کمپین کراودفاندینگ خود، توانستند در انتهای اردیبهشت ماه مجله را به چاپ برسانند. رویداد رونمایی شمارۀ دوم این مجله 1 خرداد سال 98 در باشگاه کتابخوانی ازتا، با حضور قریب به 450 نفر از مخاطبان مجله برگزار شد. راتا در این رویداد بستههای پاداش حامیانی که در روز رونمایی حضور داشتند را به آنها تحویل داد. مابقی بستهها نیز چند روز بعد از طریق پست به دست حامیان حوالی رسید.
در این رویداد، راتا در کنار حوالی حضور داشت و علاوه بر تحویل بستههای کراودفاندینگ حامیان، با شرکتکنندگان این رویداد گفتوگو کرد. بسیاری از حاضران دربارۀ مدلهای مختلف تامین مالی جمعی پرسشهایی داشتند که اعضای راتا به آنها پاسخ دادند.
«حوالی قبرستان» هم اکنون در کیوسک های مطبوعاتی، کتابفروشی ها، اپلیکیشن های کتابخوان و فروشگاههای اینترنتی توزیع میشود. حتی این مجله توانسته علاوه بر جغرافیای ایران، در محدودۀ بزرگتری فعالیت کند و هماکنون در چند کتابفروشی در کابل، پایتخت افغانستان نیز عرضه میشود.
شمارۀ دوم این مجله نیز با استقبال بسیار زیاد مخاطبان همراه شده. مسعود بهنود، روزنامهنگار ایرانی در برنامۀ رادیویی و تلویزیونی دیدهبان بیبیسی، دربارۀ حوالی قبرستان صحبت کرده و به چند مطلب این شماره، اشاره کرده است. او این مجله را در کنار مجلۀ ناداستان، از بهترین مجلات رِوایی این دوران دانسته و به گردانندگان آن بابت این دو شماره تبریک گفته است.
دربارۀ حوالی قبرستان
در سرپروندۀ شمارۀ دو این مجله، در معرفی حوالی قبرستان آمده:
«قبرستان فضای دیگری است. فضایی است که گاهی توقفگاه موقت و گاهی هم توقفگاه دائمی آدمها است. فضایی است که در زندگی روزمرهمان جایی ندارد؛ دور است و بهتر است دور هم نگه داشته شود. دلیلش اهمیتی ندارد: قیمتِ گزاف زمین و حرامشدن آن برای قبرستان یا فرار آدمها از مرگ. به هر حال دور است؛ هم از جانمان، هم از خانههایمان. هر از چندی هم که شهرها بزرگتر میشوند و قبرستانها میآیند توی شهر، دوباره بهجای دورتری پرت میشوند.
در حوالی قبرستان، تلاش میکنیم به جغرافیای آن سرک بکشیم و خودمان را به این فضا نزدیکتر کنیم؛ میخواهیم در آن توقف کنیم و بیشتر از همیشه آنجا را ببینیم، بشنویم و لمس کنیم.
حوالی قبرستان را که ورق بزنیم، از مکانِ دفنشدن آدمها میخوانیم و از رعبآور بودنِ قبرستان برای کودکیهایمان. از تفاوت تجربۀ مرگ در شهرهای کوچک و بزرگ و از تأثیرات دنیای مدرن بر قبرستانها. در حوالی قبرستان، به دیدار شهری رفتهایم که همۀ سنگ قبرهایش از تاریخ و واقعة مشخصی صحبت میکنند. طرحهای توسعۀ قبرستانها را دیدهایم و با مدیران و اهالی آنجا حرف زدهایم، از معیارهای قیمتِ قبور گفتهایم و از مفهوم قبرستان در ادبیات عامه. روی محور زمان تا قاجار عقب رفتهایم و در محور مکان، خودمان را از شرق به افغانستان و هندوستان رساندهایم و از غرب به عراق.
در این حوالی، سراغ موضوعاتی رفتهایم که پیش از این، کمتر به چشممان آمده بود؛ اما حوالی «قبرستان» قرار نیست غمگینمان کند؛ تنها انتظارمان را میکشد.»
در حوالی، مطالب به سه دستۀ کلی «از من ها»، «از دیگران» و «از دیگر چیزها» تقسیم میشود. در بخش از منها که اولین قسمت مجله است شخصیت و سوژۀ اصلی هر قصه، خود نویسنده است. او سعی میکند ما را با دیدگاه و تجربۀ منحصر به فردش دربارۀ موضوع هر شماره همراه کند و داستان تجربۀ زیستۀ خودش را برایمان بگوید. «از منها» جستارهایی روایی هستند از نگرش و تجربۀ نویسنده دربارة موضوع هر شماره.
بخش دوم مجلۀ حوالی، «از دیگران» است. در این بخش نویسنده واسطهای میشود میان ما و دیگرانی که قصههایشان با موضوع هر شماره در ارتباط است. نویسنده شخصیت و سوژۀ اصلی نیست. او روزگار دیگران را نگاه میکند و قصههایشان را میشنود، همراه روزهایشان میشود و سعی میکند این گفتوگو و همنشینی را برایمان بازگو کند.
از دیگر چیزها، آخرین بخش مجله است. در این بخش نویسنده، موضوع هر شماره را از خلال چیزهایی که پیشتر تولید شدهاند، بازخوانی میکند. تلاش میکند از زاویهای جدید به سوژه نزدیک شود و ردپای آن شماره را در دل دیوار نوشتهها، فیلمها، عکسها، کتابها، اشعار، موسیقی، بناها، اسناد تاریخی، رویدادها، مراسم و… دنبال کند.