برای این که یک کمپین موفق کراودفاندینگ داشته باشید، چه ویژگیهایی را باید در خودتان تقویت کنید؟ این اصلیترین سوالی است که صاحبان ایده، پیش از فعال کردن یک کمپین تامین مالی جمعی از خودشان میپرسند. واقعیت این است که جواب مشخصی به این سوال وجود ندارد. این هم یکی از بیشمار سوالهای بیپاسخی دنیای کسبوکارهای نوست که هنوز دربارۀ آن بیش از این که بشود به قطعیت حرفی زد، باید با اما و اگر سراغ آن رفت.
ما بر اساس تجربههای قبلیمان فرضیههایی داریم که چه ویژگیهای فردیای ممکن است یک کمپین را به موفقیت برساند و چه ویژگیهایی آن را از مسیر موفقیت دور کند. اما همین هم بر اساس نمونههای بیشمار نیست و ممکن است در ادامه نظرمان تغییر کند و این مقاله نیز بهروز شود. علیایحال، این چند ویژگی میتواند به شما کمک کند تا با خیال جمعتری تصمیم بگیرید کمپین راه بیندازید یا بروید سراغ راههای دیگر تامین مالی؟
تجربه:
معمولاً اولین نگرانی افراد برای پاگذاشتن در یک موضوع جدید و کمتر آشنا این است که تجربۀ قبلی ندارند و نگران شکست خوردنند. راهاندازی یک کمپین کراودفاندینگ هم که تجربۀ کمی حول آن شکل گرفته معمولاً از این موضوع تبعیت میکند و صاحبان ایده، در مواجهۀ اول نگران بیتجربه بودنشانند.
اما واقعیت چیز دیگری است. تجربه لزوماً در این موضوع به کار نمیآید. چرا که اساساً افرادی که کمپین کراودفاندینگ راه میاندازند، حتی اگر موفق هم شوند مدتها بعد دوباره به سراغ این ابزار میآیند و تجربیات قبلی یا فراموش میشود، یا دیگر به کارشان نمیآید. در بیشتر کمپینهای سریالی سالهای اخیر در جهان، افرادی که بعد از چند سال از کمپین موفق اولشان کمپین دیگری راهانداختهاند نتوانستند از تجربۀ کمپین قبلیشان بهره ببرند و کمپینهای زیادی توسط افراد با تجربه، شکست خورده است.
تصور کنید که شما در 20 سالگی رفتهاید خانۀ یکی از اقوامتان. بعد تا 25 سالگی پایتان را به آن خانه نگذاشتهاید و حالا قرار است دوباره به سراغ آنها بروید. طبیعتاً پیدا کردن آن خانه به اندازۀ بار اول برایتان سخت خواهد بود. از طرفی پلتفرمهای کراودفاندینگ، مثل یک محلۀ در حال توسعهاند که هنوز، بسیاری از زمینهای آن ساخته نشده و سالبهسال، محله تغییر میکند. تغییراتی که در خود پلتفرم و نحوۀ تبلیغات موثر و جذب حامی ایجاد میشود، هر سال رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد و شما نمیتوانید به تجربۀ قبلیتان اکتفا کنید.
در کمپینهایی که تا به امروز در راتا شکل گرفته، تنها یک نفر پیش از این تجربۀ ساخت کمپین موفق در پلتفرم دیگری داشته. این صاحب کمپین، چند سال قبل توانسته بود به واسطۀ اعتبار اطرافیان و تبلیغات آنها چند میلیون تومان جذب سرمایه کند و مابهازای آن بستههای پاداشی برای حامیانش ارسال کرده بود. اما همین فرد، علیرغم توصیۀ ما مبنی بر شروع کمپین از صفحۀ شخصی خود در شبکههای اجتماعی، سعی کرد مسیری که پیشتر طی کرده بود را دوباره برود و به صفحۀ دوستانش در فضای مجازی بسنده کند. او این بار با کمپین تازهاش تنها توانست نظر یک نفر را به خود جلب کند و کمپینش نهایتاً شکست خورد.
به طور کل داشتن تجربۀ کمپین موفق قبلی، به شما در موفقیت کمپین جدید کمکی نخواهد کرد. اما اگر احیاناً در دورۀ کوتاه قبلی کمپین شکستخوردهای داشتید، قطعاً میتوانید از درسآموختههای آن بهرهبگیرید و شانستان را مجدداً امتحان کنید. در بین کمپینهای موفق جهانی کراودفاندینگ، بسیاری از رکوردشکنان جمعسپاری بعد از دو سه کمپین شکستخوردۀ پیدرپی توانستهاند یک کمپین خیلی موفق به نام خودشان ثبت کنند.
پشتکار:
هرچقدر تجربه عامل کماهمیتی در ایجاد کمپین موفق تامین مالی جمعی است، پشتکار اهمیت بسزایی در این کار دارد. پشتکار بالای صاحبان کمپین، موثرترین عامل در موفقیت یک کمپین است. پشتکار بالا میتواند همۀ خلأهای احتمالی یک کمپین را پوشش دهد.
تجربۀ راتا، در فعالکردن کمپینهای مختلف نشان میدهد تنها تفاوت ماهوی صاحبان کمپین موفق و ناموفق، نه شهرت، نه تبلیغات، نه تجربه، نه خلاقیت، نه هوش و ذکاوت و نه جذابیتهای خود پروژه است. پشتکار، دیواری است که صاحبان کمپین موفق و ناموفق دو طرف آن قرار دارند. پشتکار نداشتن صاحبان کمپین کراودفاندینگ مساوی است با شکست کمپین و داشتنش مساوی است با موفقیتِ آن.
منظور ما هم از پشتکار، همان ویژگیای است که در طول سالیان در برخی افراد تقویت و در بین برخی از افراد تضعیف میشود. کسانی که توانستهاند پروژههای شخصی، خانوادگی یا کاری را به سامان برسانند، وَلو با کیفیت نه خیلی زیاد، شانس بیشتری از افرادی دارند که در به سرانجام رساندن پروژههای قبلی زندگیشان مدام شکست خوردهاند و کار را در میانه رها کردهاند.
پشتکار بالا و سماجت صاحبان کمپین، موجب میشود تا حتی اگر اتفاقات غیرقابل پیشبینی مثل قطعی اینترنت یا فیلتر شدن یک شبکۀ اجتماعی محبوب در میانۀ کمپینشان رخ دهد، کمپین را با روشهای بدیع و تازه و مشورت گرفتن از دیگران به سرمنزل مقصود برساند. اما افراد با پشتکار پائین معمولاً، با اولین سختیهای مقابل راهشان جا خالی میدهند و کمپین را رها میکنند. ممکن است اولین سختی برایشان بازخورد منفی یکی از اطرافیان باشد و یا ناموفق بودن در راهاندازی موج اولیۀ تبلیغات. در هر صورت سمج نبودن و پشتکار پائین همانقدری که هر ایده و پروژه و فعالیتی را مختل میکند، کمپین کراودفاندینگ را هم به سمت شکست سوق میدهد.
اعتبار اجتماعی:
اعتبار یا سرمایۀ اجتماعی که هرکدام از ما در طول سالها کسب میکنیم، اهمیتش کمتر از پشتکار نیست. مهم نیست که تعداد افرادی که شما را میشناسند، صد نفر است، هزار نفر یا یک میلیون نفر. مهم این است که تعدادی از اطرافیان شما، در انجام کاری به شما اعتماد داشته باشند و بدانند که شما به خوبی از پس آن کار برخواهید آمد.
برای مثال، ممکن است شما یک معلم خوشنام باشید در یک شهر کوچک و نهایتاً چند صدنفر شما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنند. اما وقتی که شما تصمیم به مرمت ساختمان مدرسه از طریق جمعسپاری بگیرید، همان چند صدنفر بازوهای شما در تبلیغات خواهند بود و علاوه بر حمایت شخصی، شما و کمپینتان را به دوستانشان معرفی میکنند. اما اگر شما معلمی باشید با سابقۀ نه چندان مثبت برای اطرافیان و یا این که معلم خوبی باشید و بخواهید یک شرکت تصفیۀ فاضلاب بزنید، کمپینتان به احتمال زیاد شکست خواهد خورد.
در سالهای اخیر، بسیاری از کمپینهای موفق پیشفروش و خیریه توسط افراد مشهور در شبکههای اجتماعی به نتیجه رسیده و این ذهنیت را ایجاد کرده که لزوماً کمپینهای موفق، باید صاحبان کمپین مشهوری داشته باشد. اما این پیشفرض درستی نیست. در همین سالهای اخیر، بیشتر کمپینهای موفق در راتا و سایر پلتفرمهای کراودفاندینگ توسط افرادی تعریف شده که دنبالکنندگانشان در شبکههای اجتماعی به هزار نفر هم نمیرسیده.
هرچند شهرت بیشتر صاحبان کمپین، شانس موفقیت یک کمپین را بالا میبرد، اما تا همین امروز از چند ده پروژۀ تعریف شده در راتا، به جز یک کمپین که صاحبان ایدۀ آنها از اصحاب رسانه بودند و چند ده هزار نفر در شبکههای اجتماعی دنبالکننده داشتند، مابقی صاحب کمپینها در راتا تنها در زمینۀ کاری خودشان شناخته شده بودند و نه در بین عموم.
کمپین پیشفروش شمارۀ یک و دوی مجلۀ حوالی که تا امروز رکورددار بیشترین تعداد حامیان در راتاست. کمپینی که توسط گردانندگان مجلهای شکل گرفت که روی هم رفته تعداد دنبالکنندگان صفحۀ مجله و گردانندگان آن در شبکههای اجتماعی به ده هزار نفر هم نمیرسید. اما سابقۀ انتشار مجلۀ دانشجویی آن تیم، باعث شد افرادی پیش از انتشار شمارۀ یک، به آیندۀ این مجلۀ سراسری امید داشته باشند و از آن حمایت کنند. کمپین دیگر راتا، یعنی خرید لپتاپ برای اویس رستمیِ برنامهنویس نیز داستان مشابهی داشت. هدف این کمپین جمعسپاری برای خرید لپتاپ جدید او بود و مابهازای آن افراد میتوانستند از خدماتی که این برنامهنویس و متخصص سئو، ارزانتر ارائه میداد بهرهمند شوند. اویس رستمی نیز در کل تعداد دنبالکنندگانش در توییتر و اینستاگرام به دو هزار نفر نمیرسد، اما از آنجایی که در حوزۀ فعالیت خودش بین گروههایی شناخته شده است، توانست رکورد جمعسپاری مالی در راتا را در سال 98 بزند و بیش از 30 میلیون تومان برای خرید لپتاپ تازه پول جمع کند.
خلاقیت:
برای پا گذاشتن به مسیرهای کمتر آشنا، باید آمادگی هر اتفاقی را داشته باشید. بخصوص وقتی در مجموع دانش جمعی کمی در آن حوزه تولید شده و شما ممکن است اولین نفری باشید که آن کار را انجام میدهید. برای موفقیت کمپین کراودفاندینگ هم شما ناچارید از خلاقیت فردیتان بهره بگیرید. بسیاری از توصیهها و تجربیات قبلی دیگران، ممکن است در خصوص کمپین شما صادق نباشد و شما مجبور شوید مسیری را طی کنید که پیش از شما کسی در آن گام نگذاشته. یک زمین سراسر برفی، بدون هیچ ردپایی.
خلاقیت در همۀ مراحل تعریف کمپین، تبلیغات، ارتباط با حامیان و مشتریان و انجام پروژه اهمیت دارد. اگر شما بخواهید عیناً کاری را که پیش از این انجام شده را تکرار کنید، احتمال شکست کمپینتان افزایش پیدا خواهد کرد. خیلی بعید است شرایط عمومی جامعه در بازۀ کمپین شما با کمپینی که سعی دارید از آن الگو بگیرید، یکسان باشد و بعد هم بعید است ایدۀ خود محصول شما را کسی پیشتر پیشفروش کرده باشد. چرا که اساساً کراودفاندینگ، مسیر تامین مالی برای ایدههای تازه است. برای مثال ممکن است کمپینی در بهار 97 توانسته باشد با شکلی از تبلیغات منحصر به فرد در خارج از ایران یا حتی داخل ایران، برای پروژۀ ساخت فیلم مستند به موفقیت برسد. اما آن تجربه برای شمائی که در سال 99 قصد ساخت فیلم کوتاهی دارید، جواب ندهد.
توصیۀ ما به شما این است که به تصمیم خودتان بیشتر اعتماد کنید. وقتی برای تعریف کمپینتان به سراغ افراد با تجربه و یا حتی مدیران پلتفرمهای کراودفاندینگ نظیر راتا میآیید، کل مسیر کمپین را بر اساس پیشنهادهای آنان جلو نبرید. خلاقیت فردی شما، اهمیتش بیشتر از همۀ دانش اندوختۀ قبلی است.
برای مثال، در کمپین پیشفروش میزلپتاپ نلدا که در تابستان 99 توانست به موفقیت صددرصدی در راتا برسد، صاحبان کمپین به بیشتر توصیههای مدیران پلتفرم عمل نکردند. تمام توصیههای مدیران راتا به صاحبان کمپین بر اساس تجربۀ موفقیت کمپینهای قبلی بود و آنها میخواستند یک راه کاملاً تازه را امتحان کنند و موفق هم شدند. برای مثال مدیران راتا به آنها پیشنهاد کردند برای موفقیت کمپین، صفحۀ اینستاگرامشان را جدیتر بگیرند و آنها در عوض توییتر را به عنوان پلفترم اصلی فعالیتشان انتخاب کردند. پیشنهاد دیگر مدیران راتا این بود که در موج اول تبلیغات آنها خودشان جلوی دوربین قرار بگیرند و از پروژۀشان بگویند، اما آنها هیچ تصویری از خودشان منتشر نکردند و تنها محصولی که به عنوان ماکت کار تولید شده بود را به نمایش گذاشتند. یا بهشان گفته شد بستههای متنوعی برای افرادی با سطح درآمدی مختلف تعریف کنند و قیمت بستۀ اولشان را کمتر تعیین کنند، تا نظر همراهان بیشتری را به خود جلب کنند و آنها این کار را هم نکردند و تنها یک بسته برای پیشفروش محصولشان تعریف کردند. این کمپین نمونۀ موفقی است که حاصل حرف گوش نکردن صاحبان کمپین بود. صاحبان کمپینی که تجربۀ اولشان در تعریف کمپین کراودفاندینگ هم بود و در زمینۀ طراحی محصول نیز افراد سرشناسی نبودند. پشت کار بالا و خلاقیت فردی، عامل اصلی موفقیت کمپین پیشفروش میز لپتاپ تاشوی نلدا بود.
ریسکپذیری:
ریسک کنید. این جمله را احتمالاً در همۀ سمینارهای موفقیت و همایشهای کارآفرینانه شنیدهاید. ما هم مجبوریم این توصیه را به شما بکنیم. چیزی که میدانیم این است که مسیر ساخت کمپین کراودفاندینگ یک مسیر صاف و روشن نیست. هرچقدر هم که شما فردی با پشتکار، خلاق، با تجربه و با سرمایۀ اجتماعی زیاد باشید، نیاز هست که مقداری از ریسک را بپذیرید.
ریسک تعریف کمپین کراودفاندینگ البته خیلی زیاد نیست. هرچند خیلی هم کم نیست. از آنجایی که برای موفقیت کمپین باید افراد زیادی با شما همراه شوند، پیشبینی دقیق و برنامهریزی مقداری سخت است. اگر شما به جای انسانها، با کتابها، رباتها یا اشیاء دیگری طرف بودید، میتوانستید با خیال جمعتری وارد این راه شوید. مثل یک برنامهنویس کامپیوتری که مطمئن است با نوشتن یک خط کُد، چه اتفاقی در برنامه رخ میدهد. اما متاسفانه جایی که شما با انسانها طرفید و لازم است اعتماد افراد را به خود جلب کنید و در یک زمان محدود آنها را اقناع کنید که برای پیشبرد پروژۀتان همراهتان شوند، کار کمی سختتر میشود.
ما، در این دو سالی که از فعالیت راتا میگذارد با صاحبان ایده و صاحبان کسبوکار زیادی هم صحبت شدهایم. بسیاری از ایدهها منجر به تعریف کمپین موفق شده، چند نفری هم بودهاند که همۀ ویژگیهای بالا را داشتند، اما ریسکپذیر نبودند و حاضر به تعریف کمپین کراودفاندینگ نشدند. دست کم دو نفر از این افراد را که هنوز در جریان انجام پروژۀشان هستیم، نتوانستهاند از راههای دیگری مثل وام بانکی یا جذب سرمایهگذار نیز تامین مالی کنند. چرا که هیچ مسیری عاری از ریسک نیست.
همۀ آنچه که گفتیم، تجربۀ ما بعد از دو سال فعالیت راتا و دیدار و گفتگو با صاحبان ایده است. خلاصۀ، توصیۀ ما برای شمایی که مدتی است با خودتان دودوتا، چهارتا میکنید تا از مدل تامین مالی جمعی برای انجام پروژۀتان کمک بگیرید یا نه، این است: از انجام کار جدید نترسید، به جامعۀ اطرافتان اعتماد کنید، آستینهایتان را بالا بزنید و قدم در راه بگذارید.