کراودفاندینگ، تنها برای تامین هزینهها نیست. بسیاری از افراد اولین بار با جمعسپاری یا همان کراودفاندینگ زمانی آشنا میشوند که برای تامین مالی پروژهای، سرمایۀ شخصی و خانوادگیشان محدود میشود.
اما کسانی که این مسیر را پیشتر امتحان کردهاند، میدانند تامین هزینهها کوچکترین دستآورد یک کمپین موفق تامین مالی جمعی است.
به همین خاطر هم هست که در بسیاری از نمونههای خارجی شرکتهای بسیار بزرگ با سرمایههای چند میلیارد دلاری، به سراغ این راه میآیند. کمپین یک میلیون دلاری NASA در پلتفرم کیکاستارتر از نمونههای متاخری است که سازمانهای خیلی بزرگ، برای اجرای پروژهای از جمعسپاری کمک گرفتهاند.
تست بازار، مهمترین دستآورد
در نمونههای متعددی از کمپینهای کراودفاندینگ، صاحبان کمپین راههای سادهتری مثل جذب سرمایهگذار یا تامین مالی شخصی را رها میکنند و بختشان را در جمعسپاری میآزمایند. طبیعتا این انتخاب، مثل هر انتخاب دیگری میتواند دلایل متعددی داشته باشد. اما بنا به تجربه و اظهارات صاحبان کمپین، اصلیترین دلیل آنها برای این انتخاب تست بازار محصولاتشان است.
صاحبان پروژهها، با طرح ایده و تولید نمونۀ اولیۀ کارشان و برآورد هزینههای تولید، آن را با دیگران به اشتراک میگذارند. در این مسیر پیش از این که بخواهند ریسک بزرگتری را متقبل شوند، جذابیت محصولاتشان را در بازار و برای خریداران بالقوه، میآزمایند.
در چند نمونه از پروژههای کراودفاندینگ صاحبان ایده وقتی کمپین پیشفروششان شکست خورده متوجه شدهاند در قیمتگذاری اشتباه کردهاند. از طرفی چون هزینۀ تولید به شکلی بوده که کمتر کردن قیمت عملاً باعث ضرر و زیان میشده، در کلیت محصولشان تغییر ایجاد کردهاند. برای مثال یک بازی رومیزی که در دورۀ پیشفروش با تخفیف در یک پلتفرم کراودفاندینگ 500 هزار تومان عرضه شده نتوانسته به موفقیت برسد. در عوض همان بازی با کاهش هزینۀ تولید و جابهجایی کارت به جای مهرههای پلاستیکی، توانسته به قیمت 300 هزار تومان برسد و یک کمپین موفق را تجربه کند.
همچنین گاهی صاحبان پروژه در تست بازاری که انجام میدهند، متوجه میشوند بهترین زمان برای انتشار یک محصول کِی است. برای نمونه در نیمۀ دوم سال 98 چند کمپین در حوزۀ گردشگری در پلتفرمهای کراودفاندینگ تعریف شد که همگی شکست خوردند. صاحبان این کمپینهای پروژههایشان را پیش نبردند و به نسبت سایر افرادی که در سال گذشته در حوزۀ گردشگری سرمایهگذاری کردند، ضرر کمتری متقبل شدند. در مقابل از کمپینهای بهداشتی درمانی یا خیریهای که در این دوره تعریف شدند، به نسبت استقبال خوبی شد.
به طور کلی فهم سلیقه و ذائقۀ مشتریان پیش از تولید یک محصول، از ارزشمندترین خدماتی است که کمپینهای کراودفاندینگ به صاحبان پروژه ارائه میدهند. قیمتگذاری نهایی محصول و زمان انجام یک پروژه را مشخص میکند و جلوی هدر رفت انرژی و سرمایه را میگیرد.
تبلیغات موثر
آوردۀ مهم دیگر کمپینهای کراودفاندینگ، افزایش دنبالکنندگان صفحات کسبوکار و یا صاحبان پروژه است. در دورۀ فعالیت یک کمپینِ جمعسپاری، صاحبان کمپین در شبکههای اجتماعی مختلف از جمله فیسبوک، اینستاگرام و توییتر کمپینهای تبلیغاتی گستردهای به راه میاندازند. نتیجۀ این کمپین تبلیغاتی علاوه بر افزایش نرخ مشارکتکنندگان در کمپین کراودفاندینگ، افزایش دنبالکنندگان صفحات مجازی خواهد بود.
تجربۀ کمپینهای پیشین راتا نشان میدهد که به طور متوسط تا ده برابر شرکتکنندگانِ در یک کمپین، در اینستاگرام به صف مخاطبان صفحۀ آن کسبوکار اضافه میشود. در توییتر و تلگرام هم شیب رو به رشد جذب مخاطبان شدت میگیرد. برای مثال در کمپین اول مجلۀ حوالی که 130 نفر در آن شرکت کردند بیش از هزار نفر به دنبالکنندگان صفحۀ اینستاگرام مجلۀ حوالی اضافه شد و در کمپین آخر آن که 400 شرکتکننده داشت، بیش از چهار هزار نفر.
عاملی که باعث میشود، بیشتر از تعداد شرکتکنندگان به دنبالکنندگان صفحهها اضافه شود نوع تبلیغات شبکهای این کمپینهاست. در این کمپینها، علاوه بر صاحبان ایده دنبالکنندگان قبلی و کسانی که از آن حمایت کردند نیز به صف تبلیغکنندگان میپیوندند و تلاش آنها برای بیشتر دیده شدن کمپین و دستبهدست کردن محتوای تولید شده، منجر به افزایش نرخ دنبالکنندگان میشود. افرادی که به صف دنبالکنندگان صفحات مجازی صاحبان کمپین یا کسبوکارها میپیوندند و در کمپین کراودفاندینگ شرکت نمیکنند. در مرحلۀ فروش محصول ممکن است یکی از مشتریان آن شوند.
اعتبار ثانویه
دستآورد دیگر یک کمپین موفق کراودفاندینگ، اعتبار است. تاریخچۀ کمپینهای موفق کراودفاندینگ را که بررسی کنید، با شرکتهایی مواجه میشوید که کارشان را با یک کمپین موفق آغاز کردهاند. سرمایۀ اولیۀ راهاندازی بسیاری از این پروژهها، میلیونها دلار بیشتر از سرمایۀ جذب شده بوده است.
صاحبان ایدهها، معمولا از اعتبار حاصل از موفقیت کمپینشان در اقناع سرمایهگذاران و بانکها استفاده میکنند تا سرمایۀ مدنظرشان را برای راهاندازی خط تولید محصول، جذب کنند. برای کسانی که قصد سرمایهگذاری بر روی ایدهای نو را دارند، یک کمپین موفق پیشفروش ارزشی بزرگ محسوب میشود. این توضیح که محصولی پیش از تولید مشتریان قطعی دارد، هر سرمایهگذاری را مجذوب آن طرح میکند.
به جز جلب نظر سرمایهگذاران، تاثیر یک کمپین موفق کراودفاندینگ بر فروشهای آتی نیز قابل مشاهده است. مشتریان بالقوۀ کالایی که در یک کمپین پیشفروش توانسته نظر تعداد زیادی از حامیان را به خود جلب کند، اعتمادشان به محصول بیشتر از محصول مشابهی که تازه وارد بازار شده خواهند داشت.
کسبوکارها و پروژهها اعتبار حاصل از یک کمپین موفق کراودفاندینگ را لزوما با سالها فعالیت پیوسته نیز به دست نخواهند آورد. در واقع یک کمپین موفق فرآیند اعتباردهی به کسبوکارها را شتاب میدهد. هزینۀ زمانی و مالیای که برای تعریف یک کمپین کراودفاندینگ لازم است به مراتب از سایر هزینههایی که شرکتها برای برندینگ مجموعۀشان انجام میدهند، کمتر است و آوردهاش بیشتر.
شفافیت
موضوع دیگری که در کمپینهای خیریه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، موضوع شفافیت است. به بسیاری از خیریهها و سازمانهای مردم نهاد به خاطر روشن نبودن درآمدها و خرجکردهایشان به دیدۀ شک نگاه میشود. تعریف یک کمپین کراودفاندینگ با هدف انجام یک اقدام مشخص و سپس گزارشدهی انجام پروژه کمک میکند تا آنها کمتر در مظن اتهام قرار بگیرند.
از آنجایی که در کمپینهای کراودفاندینگ علاوه بر حامیان و صاحبان کمپین، پلتفرمها نقش ثالث را ایفا میکنند، امکان نظارت بر عملکرد وجود دارد. صاحبان کمپینها باید گزارش عملکردی دقیق از چگونگی خرجکرد منابع جمعسپاری شده، به حامیانشان ارائه دهند. در صورتی هم که منابع کافی برای انجام یک پروژه جذب نشود، پول به حساب حامیان بازگردانده میشود.