ما کی هستیم؟
من و شمیم تصمیم گرفتهایم با هم یک کار در زمینه گردشگری آغاز کنیم. ما در مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ گردشگری دانشگاه علم و فرهنگ، با هم آشنا شدیم. از سال 93 فعالیتهای زیادی در زمینۀ گردشگری تجربه کردیم و نهایتا تصمیم گرفتیم با هم مسیر تازهای را شروع کنیم. اولین اقدام ما برنامهریزی برای یک تور به مقصد خرانق بود. تجربهای که در این تور داشتیم جرقهای شد برای گسترش فعالیتهای ما.
ماجرا از کجا شروع شد؟
من، مریم، در خانوادهای متولد شدم که فرزند بزرگ آن خانواده یعنی برادرم با بیماری ژنتیکی تالاسمی به دنیا آمده بود. بیماریای که حداقل در آن زمان در ایران خیلی شناختهشده نبود. خانوادۀ من بسیار اهل سفر بودهاند و این موضوع هرگز راه آنها برای سفرکردن را نبست. اما مشکلات زیادی در هریک از این سفرها به آنها تحمیل شد. اگر خانواده جسارت کمتری داشتند یا برادرم کمتر جنگجو بود، قطعا سفر اولین حذفشده زندگیشان بود.
21 سال پیش برادرم ازدواج کرد. او و همسرش که با بیماری مشابهی متولد شده، اولین زوج تالاسمی ایران هستند. آنها هردو شجاعانه سعی دارند شرایط زندگی را برای خودشان راحتتر کنند تا بتوانند از همۀ مواهب بهره ببرند.
این دو نفر در سفر خرانق با ما همراه شدند. ناگفته نماند که من و شمیم و سایر کسانی که در برگزاری این سفر به ما کمک کردند، تمام تلاشمان را کردیم که سفر برای آنها راحتتر باشد. اقامتگاه را جایی انتخاب کردیم که درمانگاهی نزدیک آن باشد. برنامهها را سعی کردیم کمی با شرایط آنها هماهنگ کنیم. با همۀ اینها، شوک بزرگی در ابتدای سفر به ما دست داد. برادر من و همسرش تنها کسانی نبودند که ما باید به آنها فکر میکردیم.
در تور ما چند خانم و آقای میانسال وجود داشت که نیازمند شرایط راحتتری برای سفر بودند. ما برای قطار رفت و برگشت نوع اتوبوسی را انتخاب کردیم؛ فارغ از اینکه آیا برای کسی که پادرد یا کمردرد دارد این اصلا وسیلۀ نقیلۀ مناسبی هست یا نه؟ آنها پدرها و مادرهای دوستان ما بودند که برای سفر کنار دوستان فرزندانشان و حمایت از آنها، این سفر را آمده بودند. آیا اگر جز این بود، هرگز همچین توری را ثبتنام میکردند؟ آیا به مرور با بالارفتن سن و افزودهشدن دردهای جسمیشان سفر از زندگیشان حذف نمیشد؟
شمیم، در خانوادهای زندگی میکند که سه نوۀ خردسال دارند. در سفر خرانق این سه کودک نیز همراه ما بودند. دوتا از آنها زیر دو سال بودند و ما هنگام تهیۀ بلیط قطار، به علت قوانین مربوط به راهآهن امکان خرید بلیط برای آنها را نداشتیم! پس این دو بدون صندلی بودند. ما هیچ برنامه و راهکار دیگری برای تسهیل سفر برای این خانواده پیدا نکردیم و آنها بودند که خودشان را با ما همراه ساختند. خانوادۀ شمیم هم ذاتا اهل سفر و گردش هستند. پدر و مادرش دوران بازنشستگی را در سفرهای دور ایران میگذرانند. آنها به نوبت صندلیهایشان را با هم عوض میکردند تا بچهها و مادرشان هم جایی برای نشستن داشته باشند. نه مسئولین حملونقل با قطار راهی برای این مساله اندیشیده بودند و نه ما! در راه برگشت که باید در قطار میخوابیدیم، شمیم، خانوادهاش و مادر بچهها در قطار رفتوآمد میکردند و بیدار بودند تا بچهها بتوانند کمی آسایش داشته باشند. اگر خانواده شمیم اهل سفر نبودند، آیا اصلا با این شرایط عجیب قطار با ما سفر میکردند؟
من یک بار در دوران بارداری، یک سفر بسیار مهم که جشن عروسی دو نفر از بهترین دوستان زندگیام بود را از دست دادم. چون مسیر دور بود؛ نه با خودروی شخصی در 7 ماهگی بارداری میشد رفت، نه قطاری برای آن شهر وجود داشت، و نه هیچ هواپیمای استانداردی. همیشه این خاطره را به یاد خواهم داشت.
اینها همه فقط بخشی از تجربیات من و شمیم است. کسانی که در خانوادههای «سفربرو» متولد شدهایم. پدر و مادرهایی ریسکپذیر و اهل گردش داریم. خودمان در این زمینه درس خواندهایم و هرگز اجازه ندادیم موانع زندگی ما را به مدت طولانی از سفر محروم کند.
چرا به فکر گردشگری گروههای با نیاز ویژه هستیم؟
تجربۀ سفر خرانق دریچۀ جدیدی به رویمان باز کرد: همه تا این اندازه خطر نمیکنند! فردی که باردار است، بچهای کوچک دارد، پیری را تجربه میکند، نابینا است، معلولیتی دارد، وسواسی او را خانهنشین کرده است، و هزاران عامل دیگر که همۀ آنها با چشم قابل دیدن نیستند، اولین کاری که میکند شاید این باشد که سفر را از زندگی خود حذف میکند.
حدود یک سوم مردم جهان را افراد با نیازهای ویژه به همراه خانودهها، دوستان و نزدیکانشان تشکیل میدهد. آیا همۀ این افراد به اندازۀ کافی ریسکپذیر هستند که بدون آمادهبودن شرایط برای داشتن سفری آرام و ایمن بلیطی بخرند؟ شاید برخی از آنها با وجود شرایط سخت باز هم ترجیح بدهند سفر کنند، ولی اطلاعاتی که ما کسب کردهایم، نشان میدهد که خیر، همۀ این گروه سفر نمیکنند.
مدتی است در دنیا، به خصوص با رشد روزافزون صنعت گردشگری، به این نوع از سفر که زیرشاخهای از مفهوم «گردشگری برای همه» است، توجه شده. به این نوع از گردشگری که به همۀ گروهها با نیازهای ویژۀ جسمی و ذهنی توجه میکند، accessible tourism، یا گردشگری دسترسپذیر میگویند.
این نوع از گردشگری عقیده دارد که مسئولیت اجتماعی همه دستاندرکاران صنعت گردشگری است که با مناسبسازی خدمات و مقاصد گردشگری، امکان سفر برای همه را تسهیل کنند. به نوعی سفر را موضوعی دسترسپذیر برای همه قرار دهند و اجازه ندهند محدودیت، محرومیتی به همراه داشته باشد.
طرفداران این تفکر، فقط به موضوع مسئولیت اجتماعی اکتفا نمیکنند، بلکه مبحثی مهمتر به نام «ایجاد بازارهای جدید» در صنعت گردشگری را مطرح میکنند. آنها معتقدند اینکه ما این افراد را نادیده بگیریم، به نوعی یک سوم بازار جهانی در گردشگری را نادیده گرفتهایم. خانوادهای که فرزندی با بیماری اوتیسم دارد، اگر نتوانند با فرزندشان سفر کنند، کل خانواده از چرخۀ اقتصاد گردشگری حذف شدهاند؛ اما اگر آنها بتوانند سفر کنند، شاید این برنامهریزی را با دوستان یا سایر اقوامشان انجام دهند و مثلا به جای یک خانوادۀ سه نفره، یک گروه 7 نفره با هم سفر کنند. آمارها نشان داده است که به علت نیازهای بیشتر این افراد، حتی طول سفر آنها بیشتر است، این یعنی درآمد بیشتر برای صاحبان کسبوکارهای گردشگری. پس توجه به این نوع گردشگری مزیت اقتصادی برای فعالان صنعت گردشگری دارد.
ما میخواهیم چه کار کنیم؟
ما به عنوان فعالان حوزۀ گردشگری، کسانی که به علت شرایط خانواده تجاربی از سختی سفر داشتهاند، کسانی که دغدغه اجتماعی به طور کلی و به خصوص در زمینه گسترش سفر دارند و از همه مهمتر، بازاریابی گردشگری میشناسند و به رونق اقتصاد گردشگری در ایران اهمیت میدهند، تصمیم گرفتهایم حوزۀ فعالیتمان را «گردشگری دسترسپذیر» قرار دهیم.
نتیجۀ تحقیقات به ما نشان داد که برای گسترش این روند در جامعه، ابتدا باید اطلاعرسانی در مورد این موضوع اتفاق بیفتد. افراد با نیاز ویژه بدانند که باید سفر کنند و این بخشی از حق زیست آنهاست. کسبوکارها باید بدانند با دسترسپذیرکردن خدماتشان سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص میدهند و نهایتا مسئولان باید به دغدغۀ افراد با نیاز ویژه پاسخ دهند. به همبن دلیل ما تصمیم گرفتهایم که به اطلاعرسانی در این زمینه بپردازیم و وبسایتی با عنوان «معیار گردشگری دسترسپذیر» را راهاندازی کنیم.
ما تصمیم داریم این وبسایت مرجعی برای نشر همۀ اطلاعات در زمینه گردشگری دسترسپذیر به صورت رایگان و آزاد باشد. در نتیجه مقالات و کتابهای تخصصی را ترجمه میکنیم، پروژههای موفق و راهکارهایی که به کار بردهاند را معرفی میکنیم و همچنین به تحقیق و پژوهش در این زمنیه میپردازیم و نتیجه را در وبسایت به اشتراک میگذاریم. ما با کمک افراد با نیاز ویژه و مشارکت مستقیم آنها، به مشکلات و نیازهای سفر آنها میپردازیم و راهحلهایی که خودشان ارائه میدهند را منتشر میکنیم. به کمک این وبسایت بین کسبوکارهای گردشگری و این افراد فضاهایی را برای گفتگو ایجاد میکنیم.
روش تامین هزینههای فعالیتهای ما جذب اسپانسر است. در مرحلۀ اول برای راهاندازی وبسایت شامل خرید دامین، هاست، طراحی گرافیکی و همچنین مدیریت آن به مدت 3 ماه شامل تولید محتوا، بارگزاری مطالب، کارشناسی SEO و مدیریت شبکههای مجازی روش کرادفاندینگ را انتخاب کردهایم.
هزینهای که برآورد کردهایم حدود 10 میلیون تومان است که در این کمپین اگر تامین شود، میتواند به ما برای مواردی که بیان شد کمک کند. از طرفی، اگر کسانی بتوانند به شکل داوطلبانه و به واسطه داشتن دانشی در زمینههایی که مطرح کردیم به ما کمک کنند نیز برای ما بسیار مفید خواهد بود و مایۀ دلگرمی.
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
0 دیدگاه